بهطور خلاصه این شگرد به این صورت است که کلاهبرداران بعد از آنکه حضورا به فروشگاههایی که قصد سرکیسه کردن آنها را دارند مراجعه میکنند و یا آنکه با آنها تماس میگیرند، با چرب زبانی سر صحبت را با صاحب مغازه بازمیکنند و خودشان را بهعنوان یک فرد بسیار معتبر و مشهور مثلا جراح، متخصص و یا مهندس بسیار ثروتمندی که در ایران شناخته شده و معتبر است، معرفی میکنند و پس از آنکه توانستند با حرف زدن و دروغهای بیشاخ و دم خود، اعتماد فروشنده را جلب کنند و خودشان را فردی بسیار ثروتمند جلوه دهند که پولش از پارو بالا میرود، قسمت دوم نقشه آغاز میشود.
در این مرحله مرد ثروتمند که فروشنده به او به چشم یک گنج تازه یافت شده نگاه میکند، سفارش خرید میلیونها تومان فرش و یا لوازم صوتی و تصویری را که البته وزن و حجم زیادی نداشته باشد، میدهد و بعد هم با دادن شیرینی به شاگردان مغازه، از فروشنده میخواهد این اجناس را به آدرسی که میدهد ارسال کنند و پول اجناس را هم، پیک همانجا تحویل بگیرد.
فروشنده به معامله پرسودی که انجام خواهد شد فکر میکند وخیلی سریع و بدون آنکه برای یک لحظه هم به موضوع شک کند، اجناس را از طریق پیک یا بهوسیله کارگران مغازه به آدرسی که مرد کلاهبردار اعلام کرده ارسال میکند.بعد از آنکه پیک اجناس را به آدرس ارائه شده میرساند، کلاهبرداری وارد سومین مرحله میشود.
آقای ثروتمند قلابی، اجناس را جلوی ساختمان تحویل میگیرد و بعد هم به بهانه آوردن پول وارد ساختمان میشود اما پیک هر چه منتظر میماند از آقای شیک پوش و پول خبری نیست.
معمای ورود بیبازگشت، تنها یک جواب ساده دارد؛ ساختمانی که آقای کلاهبردار وارد آن شده است یک در پشتی دارد؛ جواب این معما به همین سادگی است ولی مالباخته از این به بعد برای پسگرفتن پولی که در این معامله از دست داده است، باید ماهها و حتی سالها به انتظار بنشیند و شاید هم سرانجام معمای پولی که از دست داده است هیچوقت حل نشود.
کلیت این شگرد به همین سادگی است، البته ممکن است در قسمت دوم نقشه، کلاهبرداران بنا به ذوق و قریحه خود تغییراتی ایجاد کنند، مانند کلاهبرداری که امروز خبر دستگیریاش را در صفحه حوادث میخوانید و برای آنکه نقشهاش جدیدتر باشد سفارش 3 دستگاه تلویزیون میداده و سپس دو تای آنها را در یک مقصد از پیک تحویل میگرفته و بعد به بهانهای از در یک پاساژ فرار میکرده است.
اکنون پروندههای زیادی در مراکز پلیس آگاهی و دادسراهای کشور وجود دارد که اساس و اصل آنها همین موضوع فرار از در دوم یا در پشتی است.برای پایان دادن یا کاهش پروندههای اینچنینی چند راهحل وجود دارد؛ راهحل اول اینکه تمامی ساختمانها، مجتمعهای تجاری، فروشگاهها و... که 2 یا چند در دارند را در یک طرح ضربتی! مورد تفقد قرار دهیم و در دومشان را ببندیم که البته اگر چه طرحی شدنی است اما موضوع بسیار بامزهای خواهد شد که تا سالها همه به آن خواهند خندید.
راه حل دوم هم همانی است که برای پیشگیری از بسیاری از پروندهها وجود دارد و آن اینکه کمی به حرفهای آدمهای ناشناس شک کنیم؛ به اینکه همه آدمها همانی نیستند که خودشان را معرفی میکنند و کت و شلوار شیک و ماشین آخرین مدل لزوما به معنای متخصص بودن یا دکتر و مهندس ثروتمند بودن نیست و شاید همان کسی که خودش را با این عناوین معرفی میکند یک کلاهبردار آسمان جل باشد که بعد از سرقت یک خودروی مدل بالا، میخواهد با شگرد در دوم کلاهبرداری میلیونیای را رقم بزند.
در مرحله بعد که سادهترین مرحله هم هست، مغازهداران پیکهای خود را توجیه کنند که قبل از دریافت پول بههیچوجه جنسی را که همراه دارند تحویل ندهند و برای یک لحظه فکر کنند که ممکن است همین آقا یا خانمی که بعد از تحویل گرفتن جنس به بهانه آوردن پول به خانه میرود دیگر برنگردد. این راه شاید سادهترین راه حل باشد برای جلوگیری از شگردی که این روزها مالباختگان زیادی دارد.